نیلوفرانه ها

گاه نوشت های دختری از جنس توت فرنگی ...

نیلوفرانه ها

گاه نوشت های دختری از جنس توت فرنگی ...

اندر احوالات دانشکده گردشگری یا چگونه ما؛ ما شدیم !!

انگار که مگس تویش چرخ بزند ....

عجیب می خارد ..

دماغم را می گویم !!

از بوی اردیبهشت است یا نمایشگاه کتاب یا دستیابی به انژی هسته ای نمی دانم ...!

تنها می دانم که کوچه مان سبز شده است و صبح ها گنجشکان بی حیای پشت پنجره؛ جوری جیغ می کشند و عشق بازی می کنند که به جای از خواب پریدن؛ ذوق مرگ می شوم و انگار ته دلم کیلو کیلو قند آب می کنند ...

باید زندگی کرد ...

مگر چند ماه از سال اردیبهشت داریم ؟؟


آدرس خیابان شریعتی ... تو دل شلوغی و ترافیک کلافه کننده و سرسام آور شهر؛ یکهو می پیچی تو کوچه پس کوچه های پر پیچ و خم و شیب داری که به خیابان های دنج و پر ادعا و شاید نه چندان صمیمی و پر درخت پاسداران ختم می شه ... و بعد از دور زدن دور یکی از بلوارها؛ در وخیم ترین شیب خیابان می رسی به خونه باغ قدیمی نه چندان بزرگی که خدا می دونه مال کدوم تیمسار یا سرتیپ و سرهنگ سلطنت طلبی بوده که روزگاری نه چندان دور با فرار از این مملکت و بر جای گذاشتن خانه ؛ این افتخار بزرگ ؟! رو نصیب ما کرد که بتونیم دماغمان رو باد کنیم و  بگیم : اینجا دانشگاه ماست !! و بعد مقدار زیادی کش بیایم !! و خب؛ قضیه به اینجا ختم نمی شه ...

دانشگاه ما سوای دیوار های لیمویی و صندلی های چوبی ؛از امکانات خارق العاده ی دیگری   برخوردار است که شما دوستان عزیز به خواب هم ندیده اید ... برای مثال ؛نظرتون رو به موارد زیر جلب می کنم:

۱ـ (استخر): بله! درست شنیدید ! ما در دانشگاه قشنگِ ! خودمون استخری با ۴ متر عمق و البته حاوی دایپ و سایر امکانات هستیم! باور نمی کنید؟! هه! برای پاسخ به این ناباوری  باید خدمتتون عرض کنم که با توجه به اینکه دانشگاه ما قبلا یک مکان کاملا مسکونی و شخصی بوده و متعلق به یک آدم مرفه پولدار بی درد؛ شما خیلی بیخود می کنید که تعجب می کنید! استخر داریم توپ! با کلی غورباقه و شاخ و برگ! تا کور شود هر آنکه نتواند دید! شاید باور نکنید اما یکی ار بزرگترین آرزویهای بچه ها این است که روزی دانشجویان غیور این مرز و بوم( یعنی خودشون) به همراه اساتید عالم و زحمت کش!؟ این مملکت و صد البته گروه حراست فداکار و مومن و معتقد؟!؛ همه با هم در نهایت دوستی و مسالمت و دموکراسی در فضایی کاملا علمی و فرهنگی! شیرجه بزنند کف استخر و  بقول معروف سوتی؛ صفا ؛ منگوله! ( آرزو که بر جوانان عیب نیست!شما بگذارید ما خوش باشیم! (دو نقطه دی!!‌ )

۲ـ(کارگاه آشپزی و شیرینی پزی): بله!ما آشپزخونه داریم ! پیشنهاد می کنم اگر  اهل خوردن و شکم پرستی هستید(قابل توجه آقایان!) حتما یکبار هم که شده ریسک کنید و  از کنار این بهشت برین یا بالواقع کارگاه پخت لذیذ ترین غذاها و شیرینی های بین المللی( از میگو و خرچنگ و سوپ لاک پشت گرفته تا پوره ی اسفناج و پای سیب) رد شوید تا  هم از لذت چشیدن دست پخت بی نظیر! بروبچس هتلداری بر خوردار شوید و هم اگر احتمالا خدایی نکرده قصد خودکشی دارید ؛ به هدف خود برسید ! تضمین می کنیم تا آخر عمر نسبت به تمامی غذاها اعم از داخلی و خارجی حالت تهوع پیدا می کنید ! رضایت شما آرامش خاطر بچه هاست!

۳ـ(لوستر): سالن اصلی دانشکده ما حاوی لوستر جنگول منگول است که درست از وسط سقف طبقه ی بالا آویزان شده و تا طبقه ی پایین امتداد دارد؛ جوری که شما دچار چند گانگی شخصیتی شده و از خود می پرسید اینجا دیگه کجاست؟! (این لوستر شباهت زیادی به چلچراغهای حرم شاه عبدولعظیم دارد به جان خودم‌!! اما اینکه اینجا چیکار داره نمی دونم! )

۴ـ(پارک): بعععله! البته بهتره بگم باغچه! باغچه ی کوچکی که رئیس دانشکده در جهت رفاه و تفریح هر چه بیشتر کودکان ! ببخشید دانشجوبان گل و بلبل اقدام به ساخت کرده است تا یک وقت برو بچس دچار دیپرشن و پوچی نشن ! جوونیم دیگه! می ریم میشینیم رو تخته سنگ لب جوب؛شعرای عشقولانه از خودمون در می کنیم!فکر می کنیم اومدیم پارک! باید بگم بروبچس جهانگردی اصولا موجودات الکی خوش و منتظر سوژه هستند!( نیاز به این تجملات نیست!‌)

و در انتها باید بگم اینجا هم مثل همه جاهای دیگه کم و کسر هایی دارد که به اختصار به شرح زیر می باشد:

پارکینگ!کافه تریا! دستشویی آقایان !!! مشاور !! تخته پاک کن! ... که اون مساله ی دبلیو سی پسر ها از همه اش بغرنج تره و البته قراره تا ماه دیگه تا موضوع ناموسی نشده و کار به جاهای باریک(کجا؟!) نکشیده  ساخته بشه ( گرچه دوستان مذکر به طرز خیلی جلبی ! معتقدند که هیچ نیازی به این همه ولخرجی از بودجه دانشگاه نیست و در نهایت همه از یک دستشویی استفاده می کنیم( ما هم حتما موافقت می کنیم!!!) ... مشکل پارکینگ هم به نوعی باعث تغییر هویت بلوار مذکور(محل استقرار دانشکده جهانگردی) به پیست رالی شده که خب چندان خیالی نیست! به علم جویان بسی خوش می گذره!

و رسیدیم به مهمترین موجودات زنده ی چهار پا و یا خزنده ی دانشکده یعنی بچه ها !

طبق آماری که قبلا داده بودم کم و بیش با این مخلوقات سر شار از ناتوانی های ذهنی ! آشنا هستید با این تفاوت که از وقتی تغییر مکان دادیم؛ بچه ها به طرز فجیحی از خود به در و تغییر ماهیت دادن ! من همین جا اعلام می کنم عکسهایی که حاوی صحنه های مبارزه با بدحجابی هستند حداقل تشکیل شده از دو سوم بچه های دانشگاه ما‌ ! تور های هفتگی آزمایشی مان هم که دیگه اند توهم و به عبارتی تعطیل هستند! (  هر کی (بیاد) از دستش  رفته! البته من به هیچ وجه مسولیت قبول نمی کنم! هر اتفاقی افتاد به من ربطی نداره!!!) 

و در آخر اینکه دوستان! عزیزان! نگران ما نباشید!

ما خوشیم!


*:وقت نکردم برم نمایشگاه هنوز! اما چند تا از کتابهای لیستم رو معرفی می کنم بگیرید ضرر نمی کنید :۱ـسمت تاریک کلمات( حسن سناپور نویسنده کتاب های نیمه غیب و ویران می آیی ):۲ـباغ های شنی(حمیدرضا نجفی)؛۳ـشب نشینی در جهنم(ابراهیم رها طنز سیاسی نویس مطبوعات از جمله چلچراغ)؛۴ـبزن بریم خوش گذرونی( رضا ایرانمهر) و البته آثار سلینجر ( اگر دوست دارید که گم شوید ).

*:« آتش بس» رو حتما ببینید! فیلمی با فضای لوکس شهری  راجع به زوجی تحصیل کرده و مرفه که نمی دانند چرا با هم ازدواج کردند و چرا باید طلاق بگیرند! تهمینه میلانی تمامی تلاش خود را من باب راضی بیرون فرستادن تماشاگر اش و البته شستشوی مغزی اش به وسیله مسایل روان شناسی و کتاب(شفای کودک درون ) به کار بسته است.مامان بعد از دیدن فیلم گفت: شخصیت این دختره تو فیلم(مهناز افشار) عینهو توئه! کف کردم! اینقدر لجباز و کله شقم؟!!)پ.ن: گلزار با بازی دور از انتظار و حتی تقریبا خوب اش همه رو متعجب کرد ( نگاه کنید به آن صحنه ی گریه کردن و صحبت با کودک درون اش!)

*:خدا رو شکر که رفتی ... حالا هوایی بیشتری برای نفس کشیدن دارم... و چه خوب که ندیدمت و چه خوب که امروز دیروز نیست و چه خوب که من می تونم نفس بکشم و چه خوب که تو نیستی ...

*:طی یک اقدام ناگهانی مو هام رو داغون کردم( مش!!) ( اصلا گفتن نداره می دونم! اما چیکار کنم! همه چیز رو نگم خفه می شم ...!!)

*: اینم توصیف اون دانشکده خراب شدمون! راحت شدید!؟! حالا بشینید به ریش من بخندید یک دل سیر!

*:معلم تعلیم رانندگی: خانوم شما راننده بشو نیستی! برای چی با اعصاب خودت و ما بازی می کنی؟ اینهمه آژانس و تاکسی سرویس پس به چه درد می خوره؟! ....و من سعی می کنم بی خیال گواهینامه و ماشین بشم که البته هیچ جوررررر راه نداره!

*:اینهمه وقفه برای آپ کردن به این خاطر بود که می خواستم چیز دیگری بنویسم که نشد؛ نتونستم  ...ببخشید ...شاید وقتی دیگر ...

*:اینجوری ها ...فعلا !‌( من چه لات شدم جدیدا!!)

نظرات 43 + ارسال نظر
مهرشاد چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام

ایول :))‌‌

اولش بگم آبجی ٬ واسه هرکی لاتی واسه داداشت شوکولاتی :-q حالا یکی نیست بگه که داداشت کیه ؟ :))‌

بابا شما دانشگاه می رید یا پارک جمشیدیه ؟؟؟؟؟ :-O شایدم پارک نیاوران :-q ببینم میشه منم دانشگاه تهران رو ول کنم بیام اونجا ؟ والا به خدا اینجا به کل دپرس شدم ٬ یه مشت بچه درس خونه با ادب و خوب دور هم جمع شدن ٬ اه اه ٬ حالم داره از این امیر آباد بهم می خوره ٬‌ بابا چی میشد بجای امیر آباد دانشگاه ما تو نیاوران بود ٬ ها ؟ :-q

واسه گواهینامه هم بی خیال باشید ٬ امروز نشه فردا میگیرید ٬ من که از ۱۶-۱۵ سالگی خفن پشت رل می شستم آلان که ۲۵-۲۴ سالمه هنوز گواهی نامه نگرفتم ٬ یکی نیست بگه بابا ..... :))‌

گلزار خوب بازی کرده :-oh my God , O , بچه خوشگل بازیگر شده پس :))‌

راستی اگه دانشگاهتون میز بیلیارد داره حتما به من خبر بدید ٬ چون در اون صورت دیگه درنگ جایز نیست ٬ تغییر رشته می دم ٬ از فوق لیسانس برق میام فوق دیپلم گردشگری ٬ جدی میگم ها ٬ تا کی هی بریم باشگاه بیلیارد آس (تو همون شریعتی) خدا تومن پول میز بدیم :))‌

بگذارید به احمدی نژاد بگم دانشگاهتون دستشویی مجزا نداره ٬ سه سوته حکم تخریبش رو میگیرم ٬ آخه من چشم دیدن این رو ندارم که یه همچین دانشگاهی باشه و من توش درس نخونم :)

قضیه این تورهای هفتگی چیه ؟ من چند وقته دنبال یه تور می گردم که خودم رو توش اسیر کنم ٬ ببینم میشه تو این تور اسیر شد ؟ :)

باز زیادی دری وری گفتم ٬ هی دیر به دیر آپ می کنید ٬ بعد یهو منم ذوق مرگ می شم :))‌

راستی یادم رفت بگم ٬ شما هم نگران ما نباشید ٬‌ ما هم خوشیم :((‌

یا علی

شوکولات چی می گه؟ صداتو بیار پایین بینم!
خیلی خوب!
بابا فوق لیسانس برق!
بابا امیرآباد!
بابا!
اسیری نمی بریم! اسم اش رو دقت کن؟! تور تفریحی علمی!!!
خوش باشید جوونها! دور دور شما هاست!
(خنده)
پ.ن: کم پز بده !

شادی چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:45 ب.ظ

سلام خره
خوووبی؟
بابا دانشگاه
راستی نیلووو٬ دستت درد نکنه بابت...

حمیدرضا چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ

اول !!!!!!!!!!!! :دی

دوستان عزیز!
همین جا خواهش مند می شم ..لطفا کامنت های با محتوا و آموزنده بذارید!
الان یعنی چی اول؟!
یه نظری چیزی! بابا دیوار!

ارنستو چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:40 ب.ظ http://deadwords.blogfa.com

۱. مردم از امید! خیلی ممنونم ای اردیبهشت رویایی!! :))
۲. قور باغه ( یعنی توی باغ قوقور میکنه نه توی باق غوغور بکنه!!)
۳. خوب بابا خوش باش! اگه خوشی تو تو استخر مختلطه خوش باش.البته من فکر کنم بیشتر به پسرا خوش بگذره!!:))
۴. آره؟! الکی خوشی و اینا؟!! شنگول و منگوله؟!!!
۵. فجیع! ۶. نه بابا من که نگران نیستم!
۷. دیر گفتی ! فقط آثار سلینجرو دیدم که ناطوردشت و نقاش خیابان چهل و هشتمو گرفتم.نمایشگاه نری از دستت رفته. حکایت عشقی بی عین بی شین و بی نقطه ی مصطفی مستورو هم بهت توصیه نمیکنم چون همون هفته ی اول تموم شد!
۸. متاسفانه چون هم از فمینیستا حالم به هم میخوره (تهمینه میلانی) و هم از گلزار و مهناز افشار که فیلماشون در پیت در میاد اصلا؛ قصد دیدنشو ندارم ولی حالا چون تومیگی باشه! ببینم چیکار میتونم بکنم!
۹. چه بی معرفتیه این! گذاشته رفته میگه خدارو شکر!
۱۰. سوسول! خوشم نیومد! آرایشت زیاد غلیظ نباشه جلف میشی از من گفتن بود!
۱۱.نه بابا چرا به ریشت بخندیم!
۱۲. حالا گواهینامه رو بگیر بالاخره به درد پز دادن که میخوره!
۱۳. بابا خیلی جوگیر شدی! سی داداس؟!؟ تو آخر از یکی از طرفای پشت بوم میفتی!
۱۴.بیست و سه روز زمان زیادیه برای آپ کردن! فقط یک کم ها!

۱.خودتو مسخره کن!
۲.نخیر! غورباقه! ( از دید جهان بینی فلسفه نگاه کنی اینجوری نوشته می شه!)
۳.استخر مختلط چیه می گه بابا! شایعه نساز!( منحرف!!‌)
۴.نه! حبه ی انگور!
۵.چرا نمی ری به فرهنگستان لغت بپیوندی؟! داری حیفففف می شی! گفته باشم!
۷.اتفاقا تو لیستم حکایت عشقی بی عین بی شین ... بود اما از اونجایی که خبر رسید نشر نیلوفر تمومش کرده روز های اول معرفی نکردم!
به جز ناطور دشت و نقاش ...؛ کتاب فرنی و زوییی رو هم به شدت معرفی می نمایم!
۸. این فقط یه پیشنهاد بود! زیاد خودت رو درگیر نکن !!
۱۰.اینجا یه سوال فلسفی واشه ادم پیش می آد خود به خود:
شما الان واسه چی باید خوشت بیاد یا نیاد؟! مساله این است! ( خنده!‌)
۱۲. همینطور آدم زیر کردن!‌(نقل به مضمون!!‌)
۱۳.ای بابا! بدبختیه ها!من نفهمیدم بلاخره باید چه جوری باشم که مورد قبول این جامعه باشم! دپ می زنم؛ میگن دیوونه است! تیریپ هپی می آم میگن مشکل داره!
این وسط بوم شما کجاست حضرت؟! بریم بسسسسست بشینیم اونجا!
۱۴.اوهههو ( سرفه!!!)

ساکاریس چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:24 ب.ظ http://sadboy.blogfa.com

سلام
باز هم من آمده ام با کوله باری از کلمات
کلماتی که شاید بر دلت بنشیند و شاید تلخ سازد کام احساست را
بخوان ...... و برایم باز گذار سخنی از دلت را
انتظارم این بار رنگش صورتی است.................

ارنستو چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:05 ب.ظ

در ضمن حاج خانوم! المسئله!
فرق مش کردن با هایلایت کردن چیه؟! مش هموناس که میریزن تو اسپری؟!
البته با اجازه ی همه دست اندرکاران و برو و بچز اینکاره!

نه!
همون هاست که می ریزن تو حلبی رنگ با فرچه می زنن رو دیوار٬
پ.ن: زیر اش بتونه لازمه حتما!

روهام پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:54 ب.ظ http://rooham.blogfa.com

وقتی توصیه به دیدن آتش بس می‌کنید خب من که نکته‌ش رو گرفتم... برای بار سوم در همه عمر سینماییم در سینما خوابم گرفت... حتما فیلم خوبی بوده اگر خوابم نمی برد

نکته بین!
سینمایی!
مشکلی نیست! ساعت خوابت رو تنظیم کن! حل می شه!

پسرک تنها جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:17 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

دانشگاه محل درس خوندنه دخترجان.چیکار به بقیه ش داری.
راستی آپدیتت مبارک،لولوفرنگی
دماغت هم بخاطر آلرژی می خاره
راستی تو بودی که یه زمانی گفته بودی قرص آرام بخش یه چه می دونم، خواب آور می خوای بخوری؟ اگه تو بودی که اونوقت خیلی ناله می نوشتی! خوشحالم که الان اینطوری می بینمت.

پس بالاخره رفت؟ همونی که شیوا گفت؟(توی وبلاگ خودت بود دیگه اینم.نه؟)

من کاری ندارم! توصیف می کنم که آگاه باشین شما !
یه چیز دیگه گفته بودم!
اوهوم!

سپیده جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:44 ب.ظ http://www.mahuor.blogfa.com

اردی بهشت است
لحظه هایت زیباست
نامهربان نباش دخترک !
باور کن دست هایت را و این همه شکوفه را ....
بهار است هنوز !

باران شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:38 ق.ظ http://baroonkhoobe.blogfa.com

چقدر خوب که ندیدیش و چقدر خوب که رفت و چقدر خوب که یه کم حال نیلو جونم خوب تر شده و اینکه قول بده دفعه دیگه این همه دیر نکینی و آخر از همه می خوام بگم...
این نیز بگذرد....

مهرشاد شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام

اورتور یا به قول برو بچ "intro" : کی پز داد ؟‌ :-O

اینجا یه خراب شده ای هست که من اصلا دووم نمیارم توش ٬ معمولا یه ۲۰ دقیقه کلاس هام رو دیر می رم ٬ از اون ور هم تا کلاس تموم میشه از دانشگاه در میرم ٬‌‌ حتی ناهار هم تو این خراب شده نمی خورم :(‌ دقت کن می گم :" خراب شده " ٬‌خراب شده پز داره ؟؟؟؟؟ درس خوندن تو خراب شده پز داره ؟؟؟؟؟ :(‌

خوب اورتور تموم شد ٬ حالا میریم سر اصل مطلب :-q

اولا که من صدا خیلی هم پایینه ٬ اصلا در نمیاد ٬ ببین :‌ "------" شنیدی چی گفتم ؟ D:

کدوم فوق لیسانس بابا ؟ کدوم برق بابا ؟ کدوم امیر آباد بابا ؟ کدوم کشک بابا ؟ کدوم دوغ بابا ؟ :(

به اسمش دقت کردم ٫ اما تور توره :) ٫ حالا شما برید تفریح ٬ من می خوام توش اسیر شم ٬ اشکالی داره ؟ :-q

جوون کیه دیگه بابا :( حال داری ها :(

خوب و خوش و سلامت باشید

یا علی

ستاره یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:42 ب.ظ http://kolbe-roya.blogsky.com

سلام زههههههههههههههههههههههههههره خرگوش
دختره چشم سفید می ری مو مش می کنی حیا نمی کنی منم قارچی زدم هه هه هه

آبرو نبر حالا! ( خنده! )
الهی قربون موهای قارچیت برم من!

یاشار یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:15 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

اریبهشت بهترین فصله!

اصلا به دانشگاهتون حسودیم نشد دلت بسوزه دانشگاه ما دستشویی داره.

از نمایشگاه کلی کتاب خردیم سمفونی مردگا رو هم.
از این کتاب ها هم شب نشینی رو قبلا گرفته بودم باغ های شنی رو هم تو وبلاگ پرستو دو کوهکی دیدم رفتم گرفت.


باریکلا!

رامین دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:58 ق.ظ

سلام(منم هستم)
خدافظی.

باران سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:11 ق.ظ http://baroonkhoobe.blogfa.com

دوست دارم وبلاگ قبلیتو بخونم .خواهش میکنم نیلو جونم!
بیا وبلاگم آدرسشو بده باشه؟

بلاگ قبلیم؟!
همین بوده از اول گلم!

صدفی چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ب.ظ http://www.sadafi.persianblog.com

سلام..یه سوال فنی!!! دانشگاه شما آزاده؟ و اینکه اگه نه با چه رتبه ای این رشته رو میخونی من به این رشته علاقه وافری دارم!!!!! لطفا جواب بده من منتظرم ممنونم

علی چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 05:07 ب.ظ http://ab1.blogfa.com

حاشیه ها رو ول کن.مهم اینه که:
درخت تو گر بار دانش بگیرد / به زیر آوری چرخ نیلوفری را

حمیدرضا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:03 ب.ظ http://3noqte.blogfa.com

اون اولی که گفتم از نظر محتوا نبود خنگ !
نمی شه ما بیایم دانشکده تون رو ببینیم ؟ یه آشپزی هم یاد بگیریم این وسط !
بعدش هم تو نمی خوای وبلاگ جدید من بیای ؟؟؟

محمود(من روح شدم) پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:19 ب.ظ http://mohebannet.blogsky.com

سلام...گفتی کامنت مفید بگذارید؟
من راه حل دارم برای بیت العمر هاتون(همان دابلیو سی) میگم
جهت ایجاد عدالت در تمام ارکان دانشگاه و بین پسر و دختر در اون یک دونه بیت العمر هم تعطیل بفرمایید ...اینطور مساوات حاصل میشه...به دانشجوهای محترم هم بفرمایید چیزشون رو تو خونه
انجام بدن ...نظرت چیه؟؟؟
-------------------------
پ.ن:من دیوونه بودم برگشتم دیوونه تر شدم

فعلا

استقبال شد از نظرت!
خوبه!

محمود(من روحم ها) جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:30 ق.ظ

سلام...اگه باز نگید معلم بازی در نیار یه حرفی میخوام بزنم...

راجع به جواب یکی از کامنتا باور کن اتفاقی چشم بهش افتاد

بنظرم اگه خودت باشی دیگه کسی و اونطور که مردم میخوان نباشی اونطور دیگه نه کسی میگه دیوونه نه میگه مشکل دار...
اون موقع تو به اونا میگی مشکلدار......فکر کن

پ.ن:خوب دانشجویان گرامی کلاس تموم شد امتحاناتم بخاطر جام جهانی تغییر نمی کنه خیالتون جمع.....من تو پیدا کردن یک کتاب سیلور من موندم برم آتش بس ببینم؟؟؟
بابا

خودمم.
وا!
چه ربطی داره!
آدم هم درسشو می کنه هم کارای دیگشو!

پسرک تنها جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:24 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

عکس جدید مبارکه
کاش لولوها این شکلی بودن!

لولوها دقیقا همین شکلی هستند!

قلب شکسته دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 ق.ظ

سلام نیلوفرنگی جونم
ایشالله که همیشه شاد ئ خندون ببینمت خانومی
خیلی دانشگاهتون بانمکه.. :)
دانشگاه ما بیشتر به زندان شبیه...ولی بازم تحملش سخت نیست ...
چشمامو می بندم و فکر می کنم قشنگیاش زیاده و سختیاش کم .:)
دوست دارم همیشه :)

منم با چشم های بسته اینها رو نوشتم عزیزم ( چشمک )

آلبالو دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:40 ب.ظ

این آقاهه کیه بغلت نشسته نیلو ؟

هان؟!
ججججججججان؟!
آهان!
اون چیزه!
چی بود اسمش؟!
اها!
گلزاره!!!!!!!!

حمیدرضا دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ب.ظ http://3noqte.blogfa.com

سلام نیلوفر خانوم
از آشنایی باهاتون خوشبختم ! چند وقته وبلاگ می نویسید ؟!؟!!! :دی
مرسی که سر زدی خانوم ! انرژی دادی خفن ! ممنون ...

منم!!!!!!!!!
۱ سال و چند ماه با اجازتون!!!
ای بابا!

lمن یک روحم... سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:47 ق.ظ http://mohebannet.blogsky.com

من چقدر متنفرم از این گلزار....یه عکسی ازش دیدم اینقدر آرایش کرده بود که اگه دختر بود میگفتم لابد شب عروسیشه....واغ
عجب پسریه (دختری)

ولی از تیپش تو فیلم( اسمش یادم رفت همونی که بر اساس سلطان قلبها درست شده بود)خیلی خوشم میاد با اون سیبیسل

بابا نفرت!
کنترل کن شما خودتو!

مریم مهتدی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:36 ب.ظ http://tedi.blogfa.com

دوست دارم گواهینامه بگیری باهات بیام بیرون یه کم بخندم! نگران نباش هیچکس از تو شیکم مامانش راننده رالی نبوده! درضمن..در مورد آتش بس احساسی قضاوت کردی.تند نرو.

چرا که نه! حتما!
شاید!

ستااااااااااااااااااااره شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:56 ب.ظ

دییییییییییییییییییییییییییییونه آپ کن د یالا

آقای هلو و خانم لیمو سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:53 ب.ظ http://15aban.blogfa.com

سلام توت فرنگی خانوم خوبی ؟ خسته نباشی ٬ میگما این دانشگاه شما تو خیابان شریعتی توی کوچه و پس کوچه هاش نیست ؟!!!!!!!! خیلی آدرس اینجا رو که میدی برام آشناست آره درست حدس زدم تو خواب دیدمش .. به خونه ما دو نفرم یه سری بزن خوشحال میشم . منتظرتم . یا حق .
دلت شاد و لبت خندون .

من یه روحم چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:40 ق.ظ

سلام
با با نفرتم رو برم....

رامین پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ق.ظ

نمیدونم خوبه؟!بده؟!
(دانشگاتونو میگم)

ساکاریس جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ب.ظ http://sadboy.blogfa.com

سلام
بالاخره پس از مدتها تاخیر به روز شدم
سری به من بزن که حضورت گرمای امید من است
منتظرم

پسرک تنها جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:33 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

لولوجان آپدیت کنی ثواب زیادی می بری

ارنستو شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ق.ظ

اه! زنده ای؟!!!

حمیدرضا یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:30 ب.ظ http://3noqte

آپ کن دیگه مسخره :دی

من یه روحم یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:39 ب.ظ

پرسیدن
زنده ای؟

من یه روحم دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:45 ق.ظ

سلام
اینو برای همه دوستان فرستادم گفتم برای شمام بفرستم

https://www.sharemation.com/hajeslam/1.swf

مهرناز سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:42 ب.ظ http://mehrnaz-navai.blogfa.com

سلام
با اینهمه لات بازی چرا دختری از جنس توت فرنگی
توت فرنگی ها را زود له میکنند
میدونی که .

باران سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:56 ب.ظ

سلام خوبی گلم ؟

عبداللهی چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.abdullahi.blogfa.com/


چه می شد خدایا …
چه می شد اگر ساحلی دور بودم
شبی با دو بازوی بگشوده ای خود
تو را می ربودم … تو را می ربودم

نارسیس جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:10 ب.ظ http://pacific.blogsky.com

اول از همه کلی خوشحال شدم که هیچ پستی رو از دست ندادم!!
توهم که مثل من و حتی شاید تنبل تر!!
دوم خیلی خوشحالم که رفت و تو جای نفس کشیدن داری خانومی!! امیدوارم حالاحالا ها خیال برگشتن به سرش نزنه!!
سوم که ما خواسته بودیم شما از دانشگات تعریف کنی نه از مرکز مد و خوشگذرانی!!!:دی
اون مشکل پسرام زیاد جدی نگیرین!!
همه در مورد رانندگی منم همون عقیده رو دارن! ولی کی کم میاره؟!!!!
ممممممممممممااااااااااااااااااااااااااااااااااااچچچچچچچچچ!
آخی!
کلی دلم برات تنگیده بود!!

پسرک تنها جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:21 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

ای تنبل

ستاره شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:42 ق.ظ http://http:/

نیلوفرررررررررررررررررررررررررر تو کجایی نه جواب اس ام اس می دی تلفنم بهت نمی زنم تا چشمات در بیاد نکنه تو اون درگیریا گرفتن خوردنت بابا فصله توت فرنگی تموم شده طاقچه بالا می زاری گرون بخریمت بیا تو آپ کن ما نازتو گرونم می خریم

ستاره یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:58 ق.ظ http://kolbe-roya.blogsky.com

ببین نیلو جونم هر غلطی می کنی بکن ولی تو ذوقه من یکی لطفا نزن می دونی من اونقدر تنها و دپ و مپ هستم که با یه تلنگر تو ممکنه برم معتاد بشم اصلا مهم نیست که جواب اس ام اس هامو ندی مهم اینه که من می دونم دوستی به نام نیلوفر دارم که حتی یک بارم دستاشو تو دستم نگرفتم تو چشماش نگاه نکردم که ذاتشو بشناسم ولی وجود داره و تا اون هست منم وجود دارم می دونی نیلوفر بعضی وقتها طعم گس می ده دوستیهامون ولی باید دوستایی رو که دوستشون داریم دق مرگ نکنیم با این حرفامون و من دوستت دارم هر چند تو اصلا نسبت یه من اندازه لنگ یه مورچه هم احساس نداری ولی مهم اینه که چه بخوای چه نخوای من دوست دارم هوووووووووووووووارتا بوس بوس بوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد