نیلوفرانه ها

گاه نوشت های دختری از جنس توت فرنگی ...

نیلوفرانه ها

گاه نوشت های دختری از جنس توت فرنگی ...

دوباره زیستن را می آموزیم...


                              

«از جنگل و دریا به کویر می رسی؛ از اوج لذت و شعف به اعماق سیاهی ها؛ از سفیدی به سیاهی و از زیبایی به زشتی و از « هست » به « نیست » و از « بود » به « نبود » و و و ...! »

و در نهایت در آستانه ی بیست سالگی؛ به این درجه از درک می رسی: « که زندگی همین است » و قواعد زندگی کردن خارج از این نیست! خوب و بد را باید بدون چون و چرا از سر بگذرانی و یک جایی دیر یا زود « قبول » کنی که « همینی است که هست »... به همین سادگی! مشیت الهی را بپذیری و در مقابل خواسته ی پروردگار سر تعظیم فرو آوری ؛ بعد تکانی محکم!( از آن دسته تکان هایی که برای ادامه ی زندگی گاهاْبه شدت ضروری اند) ؛ از مغز سر گرفته تا نوک انگشتان پا؛ به خود دهی؛ نفسی عمیق ( آن قدر عمیق که تک تک سلول های بدنت موقتاْ دچار فراموشی شود) با ولع تمام بکشی واجازه دهی دوستان قدیمی ات ( مولکولهای مهربان اکسیژن ) با سرعت تمام ؛بی امان وارد رگهای خونی ات شوند و در نهایت بی رحمی انقدر شکنجه ات کنند که تمامی امیال مرده ی و از یاد رفته ی وجود ت به ناگهان زنده شوند و انقدر سر کشی کنند که بشوی همان ادم سابق« زنده  » !!

تصمیم می گیری یک پلاکت به چه گندگی از نوک دماغت با این مضمون آویزان کنی : هر گونه زجه زنی(قابل توجه ملا لغت زمان: نیما خان!) ؛ لعن و نفرین ؛یاوه گویی و ناسزا به زمین و زمان و چرخ گردون و فلک الافلاک ؛ عر بوق ؛ ناله و زاری؛ یاس نامه و جزه جگر نویسی و دپ و غیره...! تا مدت زمان نامعلومی در این مکان ( منظور جسم شما ! ) اکیداْ ممنوع می باشد !!

تبریک می گویم! شما زنده شدید! و تبریک به خودم ! برای بازگشت دوباره به دامان زیستن !!‌

 

دوست ندارم دیگه حتی کلمه ای راجب مرگ و افسردگی و نا امیدی و انفولانزای مرغی و سگی و  انرژی هسته ای و هیچ کوفت زهر مار دیگری بشنوم! دلم برای زندگی کردن مثل ادمی زاد و قدم زدن های شبانه روی علف و تنفس های عمیق و قهقهه های بلند بی خیال و عاشق شدن های مضحک ضعففف می ره!

راستی...! ببخشید؟ ممکنه کسی ... در کمترین زمان ممکن... چه جوری بگم؟!...اوووووم.......یعنی .... امممم .... عاشق من بشه؟ !!!


دلم می خواد بذارم این پروانه که بی هوا یکهو از گوشم پرید تو حلقم و بعد تو مخم؛ اونقدر تو  قفس جسمم بال بال بزنه که اخر منم پیله باز کنم...؛بال در بیارم و پرواز کنم !!
 حافظه ام مثل آب جوی راکد شده! خنگ و بیسواد شدم ! اگر حال و هولی بود؛ یکی دو کتاب از بهترین هایی که به تازگی خواندید را معرفی کنید و به دادم برسید ..می خوام دو تُن کتاب بخرم و یک صفای درست و حسابی به مغز مبارک بدم! منتظر همیاری سبزتان فجیح هستیم !!

بابت دیر به دیر شدن آپ ها شرمنده! بلاخره این همه تغییر و تحول نیاز به کمی زمان داشت! غر غر نکنید دیگه! اییییییییییییییییییییییش‌‌ !!


 

می مردم اگه این شعر توهم سید علی صالحی رو که به تازگی کشف کردم ننویسم :

«... ومن / که از احتمال یک علاقه پنهان خوابم نمی برد/...

کاش کسی می‌آمد/...

کسی می آمد و از او می پرسیدم/ کدام کلمه چراغ این کوچه خواهد شد/...

کدام ترانه شادمانی آدمی /کدام اشاره شفای من؟ /... حالا برو بخواب../..

ثانیه ها فرمان بر بی پرسش تو أند /...ساعت چهار و چند دقیقه ی بامداد است هنوز....»

نظرات 49 + ارسال نظر
سیمیاگر پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:18 ق.ظ http://simagar.blogsky.com

سلام ... چند سال پیش تو وبلاگ قدیمم که الان داره خاک می خوره یه مطلب نوشتم برات میل می کم چون لینکشم ندارک این از این مشکل شماره ی ۲ - ممکنه خیلیها دوست داشته باشند اما مهم اینه تو بتونی کسی رو دوست داشته باشی! که البته لااقل یه مدتی برات بمونه!! مشکل شماره ی ۳- برای کگهداری پروانه از سیانور استفاده می کنند!!! مشکل ۴- من به شدت پیشنهاد می کنم اگه کتاب زندگس و عقاید تریسترام شندی رو پیدا کردی بخونی برای حال و خوات خوبه نویسنده اش لارنس استرنه و چاپ انتشارات تجربه است سال ۸۲ مشکل شماره ی ۵- از شعر سر در نمیارم و گرنه یه اظهار فضلی می کردم .... دیگه مشکلی نبود؟؟؟ خوش باشی
پی نوشت : اضلآ آدرس میلت چی هشت؟؟؟

آلبالو پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:44 ق.ظ

اااااا ... مبارک باشه .

شایا پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:35 ق.ظ http://www.khoon-va-matik.blogfa.com

سلام

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به چرک می‌نشیند

خنده

به نوار ِ زخم‌بندی‌اش ار

ببندی.


رهایش کن

رهایش کن

اگر چند

قیلوله‌ی دیو

آشفته می‌شود.







چمن است این
چمن است
با لکه‌های آتش‌خون ِ گُل
بگو چمن است این، تیماج ِ سبز ِ میر ِ غضب نیست

حتا اگر

دیری‌ست

تا بهار


بر این مَسلخ
برنگذشته باشد.







تا خنده‌ی مجروح‌ات به چرک اندر ننشیند
رهایش کن

چون ما

رهایش کن!

رهایش کن!!!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــ شاید در خرامان شعار و شاعر گونه باشه...
اما
رها باش.. فقط همین!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تا بعد....


.


رها کردم...

mahmood پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:24 ق.ظ http://mohebannet.blogsky.com

سلام

جهت راه افتادن مخ من فقط کتاب فیزیک هالیدی-رزنیک رو تجویز میکنم(آره جون خودم... حالم از قیافش بهم میخوره)

اینم از باب شادی

- شادی بجز از دیدن او رنج بود
- شادی بزدای از دلم شادم کن



علی پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:18 ق.ظ http://ab1.blogfa.com

من هم به یه تکون که نه
به زلزله احتیاج دارم!!

چشم تو چشم پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:22 ق.ظ http://eye2eye.blogsky.com

عجالتا دوم ! ..
دارم میرم کنکور بدم ..
برگشتم میام می خونم برات می نظرم !!D:

متولد ماه فوریه پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:47 ق.ظ

هوم !؟ عاشق تو بشه ؟ راستشو بخوای فک نکنم کسی بتونه با اخلاقت بسازه ! حالا چون نمی خوام ناامیدت کنم فعلن فرم مشخصات طرف مقابلتون به همراه شماره تماستون پر کنین ! اگر خدایی نکرده ! زبونم لال ! روم به دیوار ! گلاب به روتون ! احیانن ! کسی پیدا شد باهاتون تماس می گیریم ! راستی ! تا یادم نرفته فرم تکمیلی رو به id یه ؛ february_birthed ؛ send کنین همکارانمون باهاتون تماس می گیرن !

به نظرات نی نی کوچولو ها متاسفانه جواب داده نمی شه!
نازی!

عمو هندونه پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:23 ب.ظ http://hendoone.blogsky.com

میبینم که فرق کردی ... ولس هنوز توت فرنگی خودمونی ! زمین بره اسمون اسمون ام با اجازه تون بیاد رو زمین تو هیچ فرقی نمیکی ( البته این ادعای منه نه دیگران !) ...
حالا هر چی ...
یه باغ دیدم تووووپ !‌ فقط دور تا دورش دیوار آجری داره ! دریا هم نداره ولی به جاش یه جوب با صفا داره ... جون میده واسه اینکه پاچه ها رو تا زانو (نه بیشتر !‌) بزنی بالا پا ها رو بزاری تو جوب آب ... اووووف بقیه شو بهتره نگم !
خوش بگذره .. مواظب باش از اون ور پشت بوم نیفتی !!!
زت زیاد

فقط می تونم یک کلمه بگم:
پاییییییییییییییییییییییییییییییم!

ح.ش پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:09 ب.ظ http://www.gosheh.mihanblog.com

من هم پس از مدت‌ها( از آن نیمه شب کذایی) ، مفتخر به خوندن جملات فخیمه‌ی شما شدم!
حالا هم که اومدم به وبلاگ « نو » شده‌ی « نیلوفرانه‌ها » ، می‌بینم « ظاهر » ماجرا فقط فرق کرده... همین و بس!
قسمت شناسنامه کامل من » ، خیلی ابلهانه‌ست... ببخشید که باز هم شفاف اظهار نظر کردم...

عاشق ابله ها وچیز های ابلهانه هستم!
اعتراف می کنم!

ارنستو پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:11 ب.ظ http://deadwords.blogfa.com

۱. من که مشیت الهی رو قبول ندارم ولی ؛ قبول کردن؛ رو قبول دارم! لازم نیست یه آدم پر شور و شعف و بترکون باشی! لازمم نیس نیس همیشه جار و جنجال باشی! فقط متعادل! همین!
۲.اولندش که ضجه! ثانیا؛ که عمرا؛! جسمو افریدن واسه اینکه امانتدار اندوه و ...(دیگه بقیه ش تیریپ چیزفهمیه وللش!)
۳. خوب حالا! نزن! مواظب باش از اون ور پشت بوم نیفتی!
خدا را چه دیدی! یعنی..اوممم! یعنی امممم! یعنی خوب شاید خودم...حالا بعدا؛!! =))
بعدم که راجع به نه راجب!
۴. پروازم بلتی؟!
۵.کتاب تو چه موردی! صبر کن نمایشگاه کتاب! ؛ چگونه در اسرع وقت افسرده شیم ؛ ، چخوف ، چخوف نازنین!‌ نمی دونم اشعار عارفانه ی حیدر بابا دنیا یالان دنیا دی! یا کتاب آشپزی رزا منتظمی؟! =))
۶. خوب! می بخشم!
۷.نمی شناسم طرفو ولی عالی بود.
۸. بعله فعلا؛ تو بچه محل مایی نه ما بچه محل تو! (تیریپ کل کل!) =))

۱.مشکل همینجاست! من نمی تونم متعادل باشم!
۲.زجه؟! ضجه؟! بلاخره چی علامه ی دهر؟
۳.چرا همه احساس می کنن ممکنه من از اون ور پرت شم پایین؟!
۸.هه!

حمیدرضا پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:15 ب.ظ

خب راستش این چیزیه که خیلی وقت پیش باید بهش میرسیدی ولی خوب حالا رسیدی مهم نیست که یه کم دیر شد ... مهم اینه که رسیدی ...
ماهم این جور موقعها باید تبریک بگیم دیگه :
از صمیم قلب تبریک عرض میکنم امیدوارم همینجوری هر روز و هر روز پرانرژی تر و عاشق تر ببینمت !

گمشده(مریم) پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:19 ب.ظ

کتاب شفای زندگی لوییز ال هی ... ولی به نظرم باید خونده باشیش.

نارسیس پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:33 ب.ظ

نیلو باورت میشه؟!!!
من که وقتی کامنتتو خوندم دهنم باز موند...
داره میشه یه سال...
کی بود؟!!...کی باورش میشد....
--------------
--------------
و حالا دوباره...!
نیلو این یکیو دیگه باورت نمیشه!!
که من امروز صبح که از خواب پا شده یه آدم دیگه بودم...
عوض شده بودم...
دیگه نه دلم ضجه (!!!!) میخواست..!
نه غرغر ....نه عر بوق!!!
مولکولای مهربون به دادم رسیدن!!!
دیگه از اس ام اس های شبانه دل گرفتگی خبری نیست!!
ولی شاید اس ام اس های نیمه شبانه جوک به فراوانی یافت شوند!!!
---------------
---------------
زنان خوب به آسمان میروند...زنان بد به همه جا میرسند....
به احتمال زیاد خوندیش...
ولی اگه نخوندی این یه کمک خیلی سبز بود!!!
---------------
---------------
دلم یه گالون شعر میخواد!!!

--------------
--------------
راستی میدونستی خون و ماتیک همونه که قرار بود بازیگر فیلمش باشی؟!!!!!!

آره...یکسال شد...
دلم می خواد یه کاری کنیم اما نمی دونم چی!
................
باورم می شه!
اخه ما میوه ها با هم تله پاتی داریم!
مگه نمی دونی؟!
..................
خوندم! یکی دیگه!یالا!
.......................
منم!
...............
..............
جدی می گی؟!
وای!
( شکلک تعجب!)

شادی پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:21 ب.ظ http://shadiin.blogsky.com

انگار خوشت میاد کامنتای منو نذاری٫ آره؟؟؟؟
یه حالی از تو من بگیرم نیلو٬ مواظب خودت باش٬ ببین کی گفتم
در ضمن٫ دختر خانم محترم.. من که خیلی وقته دارم اغفالت می کنم که با من دووس شی
آخه...چه حوری بگم..اممممم....ااااا... آخه... من..من...من عاشقت شدم نیلوفر
هر چی فک می کنم میبینم نفس کشیدن بدوون تو امکان نداره
نه...نه...الان عحله نداری که حواب بدی٬ می تووونی فک کنی بعد جواب بدی٫ ولی خواهش می کنم جوابت مثبت باشه
دلداده ی تو شادی...

قلب شکسته جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:06 ق.ظ

سلام به آجی خوب خودم...
۲تا چیز امشب خیلی خوشحالم کرد ۱- کامنتتو خواندم و یه عالمه دوق کردم ..۲- وقتب اومدم اینجا و نوشته اتو خواندم بیشتر از اون... تبریک میگم نیلو .. تولدت مبارک...:)
یادمه روزی یه دوست خوب بهم گفت: روزی که تونستی خودتو عوض کنی اون روز باید تولدتو جشن بگیری ...:)
نیلوی خوبم... ازت می خوام دیگه به وبلاگ قلب شکستهء کوچولوی من نیای چون اونجا خبری از زندگی و شادی نیست... من هنوز نتونستم مثل تو دوبراه نو بشم ... پس نوشته هام آزارت میده... ازت خواهش میکنم دیگه اونجا نیا .. هیچوقت ...مرسی نیلوی خوبم آجی نازنینم.
راجه به کتاب .. باید بگم برای تغییر روحیه یه کتاب توپ سراغ دارم که کلی حال آدمو جا میاره... کتاب: اگر فردا بیاید نوشتهء سیدنی شلدون ... خودم با خوندنش کلی احساس تازگی داشتم... :) نوشتهء برای دخترم آلبالو هم خیلی خوبه دوباره بخونش... و همینطور فیلم مری پاپینز... اگه ندیدی ببین ...
دوستت دارم آجی خوبم
همیشه مراقب خودت باش و روز به روز تازه تر شو...

ملینا جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:33 ق.ظ http://www.siasefid.blogfa.com

سام..
مرسی نیلوفرنگیه عزیزیم بابت نظرت.

تولد با گریه/کودکی با بازی/جوانی با شهوت/عشق با لذت/پیری با حسرت...تکرار تا ابدیت ...
نیلوی عزیزم اره زندگی همش تکراره ما باید هر روز اون رو برای خودمون جذابش کنیم !
کاری طاقت فرسا که هر روز و هر روز تکرار میشه..

تبریک میگم که اینقد سر زنده برگشتی :)

شادی جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:38 ب.ظ http://shadiin.blogsky.com

سلام نیلوغر خانووم گل گلاب
می دوونی چن وقته به من سر نزدی
دلم برات یه زره شده... خیلی بی وفاییا
خانوومی٬ جیگرم... جواب ما چی شد؟
نیلوفر٫ توو این هفته می خوام بیام خونتوون٫ اجازه هست؟
دووست دارم جیگملم

سپیده جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:29 ب.ظ http://www.mahuor.blogfa.com

هنوز هم کاش می شد رفت یک طرفی
ترانه ایی محرمانه خواند
خوابی خوش دید
شعری تازه سرود
لزومی ندارد باد بفهمد
لزومی ندارد آدمی بفهمد .

پس کمی دیگر
از پی همین گریه ها مدارا کن .....

شور انگیز جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:26 ب.ظ

تبریک می گم.موفق باشی........

یاشار جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:46 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

خوب این تغییر ها خوبن و مایه ی خوشحالی من.

در مورد اون موضوع هم دور من رو خط بکش!!


بعد از این همه تغییر نباید انتظار دیگه ای از حافظه ات داشته یاشی.


اشکال نداره عادت کردیم به دیر آپ کردنت زود زود کنی ذوق مرگ می شیم.

باران جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:09 ب.ظ http://www.baroonkhoobe.blogfa.com

اخ جون نیلو جونم بالاخره اومدی....
نمیدونی ....چی بگم آخه هر چی بگم نمیشه اون حسی که واقعا داشتمو بیان کنم.مترسم از قشنگی بیفته.فقط میگم بازم منتظرتم.
بای

کاکتوس شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:25 ق.ظ http://cactus.blogfa.com

مرسی که اومدی...

مصطفی یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:50 ب.ظ http://http:/deyareaftab.blogfa.com

یک فریب ساده و کوچک
آنهم
از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد

محمود دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:39 ب.ظ

سلام...خوشم میاد جلوی هیچ کسی کم نمیاری!

پ.ن:آخه این یه خط هم پی نوشت میخواست؟(با خودمم)

آلبالو جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:16 ق.ظ

تو کجایی دختر ؟ معلوم هس؟

عطیه مهربون جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.judiabotte.blogfa.com

سلام دخمل عمو! چلا پس تفلد باباهیتو تبلیک نگفتی واسش؟ (چشمک) ..خوشحالم که یه دخمل عموی خوش ممز با طعم توت فلنگی دارم تازشـــــــــــــم دخمل عموی خودمه ( تو که نداری -چشمک)...

متولد ماه فوریه شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:13 ب.ظ

سلام ! خوبین ؟ بد موقع که مزاحم نشدم ؟ بله ؟‌ داشتین ناهار می خوردین ؟ ساعت ۳ صبحه ها ! هیچی گفتم یه زنگ بزنم یه خبر و احوالپرسی و این صوبتا کنیم ! بعدش اینکه بابا این رسمش نیست ! حالا درسته کنکور دادین دانشگاه قبول شدین ولی درس نیست که دوستای قدیمی رو تحویل نگیرین ! همین دیگه ! خدافظ

چشم تو چشم یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

به به ! چه بزرگ شدی !! نشناختمت D:
میگم به حرفای این نارسیس توجه نکن .. می خواد منحرفت کنه ! .. تو زجه ! بزن (با همین املا!!!) .. هر حرکتی که می تونه این عمل رو تشدید کنه انجام بده !
چون اگه تشدید غلط بکنی !! ۱ نمره کم میشه !"-:
دفه ی آخرتم باشه دیر به دیر آپدیت می کنی !!!

باران دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:49 ق.ظ http://baroonkhoobe.blogfa.com

سلام نیلو جون.
اصلا نیای یه وقت بهم سر بزنیا!
اصلا به جا میاری منو؟
من کیم؟!!!
الو؟
منزل نیلوفرنگی؟؟؟؟

ارنستو دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:46 ق.ظ http://deadwords.blogfa.com

ای نیلوفر!
متحول شده!
ای آی دی هر روز عوض کن!
ای بچه محل!!
بیا بنویس یه حالی به این روزای اخر اسفند بده از دستت میره ها!!
پ.ن: هزینه ی نصب هر پرده صدتا یه تومنی می باشد! چناچه سقفتان بلند باشد اضافه قیمت محاسبه خواهدشد!باتشکر.گروه قدبلندهای بیکار!

mahmood دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:14 ب.ظ

سلام...فکر کنم مقام فعال تریم وبلاگ جهان رو بهت بدن...خودت رو معرفی کن

مهرشاد دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:46 ب.ظ

سلام
از این که بلاگ شما رو دیدم و خوندم خوشحالم .
هر چند خیلی دیر اما تولدتون رو هم تبریک میگم ٬ انشاا... که ۱۲۰ ساله بشید و پیر هم نشید ٬‌ همین جوری جوون و شاداب بمونید .
دیدم یکی گفته بود که کتاب فیزیک هالیدی رو بخونید :‌))‌ کلی حال کردم ٬ یاد جوونی هام افتادم ٬ چند سال پیش بود ؟ ۵ سال یا شایدم ۶ سال پیش که واسه اولین بار این کتاب رو خوندم ٬‌ سال اول برق بودم ٬‌ با چه ذوق و شوقی ٬ یادمه که هم فیزیک ۱ و هم فیزیک ۲ ماکزیمم شدم ٬ چه دوره ای بود :)) حالا که ۵ سال گذسته و دارم فوق می خونم .
وقتی این کامنت رو که دیدم دلم یهو ریخت پایین ٬ رفتم یه نگاهی به این کتاب کردم ٬ چه دوره ای بود ٬ این جمله رو دوبار می گم چون می خوام تاکید کنم :))
آدم خوبه راضی باشه به رضای خدا ٬ اما این نباید موجب بشه که فکر کنه هیچ کارست ٬ خدا به آدم کلی توانایی داده که خودش واسه خودش بتونه مثمر ثمر باشه ٬ آدم باید خودش کار کنه و توکل کنه به خدا ٬ بگه ما تا اونجا که میشد کار کردم دیگه خدایا خودت همه چیز رو ردیف کن . من این رو وقتی داشتم یه دستگاه واسه نیرو هوایی می ساختم به عینه دیدم و با تمام وجود لمس کردم .
من که فقط کتابهای رشته برق رو میشناسم که معرفی شون هم فایده ای نداره :-) ٬ البته بگم خودم هم زیاد نمی خونمشون ٬ فقط به عنوان مرجع ازشون استفاده می کنم ٬ آلان تفریحم نوازندگیه نه کتاب ٬ البته جوونی ها دیوونه کتاب خوندن بودم ٬ اما از وقتی رفتم دانشگاه دیگه نتونستم بخونم .
به شما هم پیشنهاد می کنم واسه سرگرمی نوازندگی کنید ٬‌مخصوصا گیتار ٬ یا الکتریک گیتار یا کیبورد ٬ چون خودم اینها رو می زنم :))
اما در مورد عاشق شدن در ظرف سه سوت ٬ بهتون بگم که آخرش اصلا نتیجه خوبی نداره ٬ اون چیزی که باعث خوشبختی میشه انتخاب با عقل و زندگی با عشقه .
یا علی

مهرشاد دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ب.ظ

آخر و عاقبت یه عشق سه سوته چیزی نیست جز حسرت
" حسرت یک لحظه عشق , دستای من تو دست تو
قدم زدن تو یک غروب , شدن یه دنیا مست تو
حسرت یک لحظه ناب , نفس کشیدن تو هوات
حسرتی تو برای من , بدون که می میرم برات "

علی سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:47 ق.ظ http://ab1.blogfa.com

آپ کردم
من سر و صورتمو دوست دارم!!!

mahmood سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:20 ب.ظ

سلام...عجب پشتکاری داری واقعا بهت تبریک میگم
فعلا یا علی

گیلاسی پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:18 ق.ظ http://www.cherrylady.blogsky.com

من دوستت دارم....
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

یاشار جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:41 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

یاد این رباعی خیام افتادم:

خوبی وبدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا وقدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است


البته من به قضا و قدر اعتقاد ندارم.

ارنستو شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:36 ق.ظ

اول که چند تا کتاب پیدا کردم که شدیدا؛ پیشنهاد می کنم نمایشگاه کتاب خودم که میرم دنبالش. واسه تو هم می نویسم برو دنبالشون:
۱) بارون درخت نشین نوشته ی ایتالو کالوینو
۲)زندگی پیش رو نوشته رومن گاری
۳)چراغ ها را من خاموش میکنم.زویا پیرزاد (خوراکته!)
۴)خواب گران از ریموند چندلر (پلیسی)
۵)مرشد و مارگاریتا از کیخاییل بولگاکف (آخر رمانه)
۶)منِ او. از رضا امیرخانی که خیلی جایزه برده.
۷) ناتوردشت از جی.دی سلینجر که تو کل دنیا ترکونده!
---
فکر کنم امسال اولین سالیه که عید دارین سال پیش که هیچی ولی پیشاپیش می تبریکیم!! واسه عید دیدنی هم اگه عیدی بهم میدن من میام ولی عیدی بده نیستم!!=))

آلبالو شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:10 ب.ظ

سالیگذشتوهنوزمنیامدیکه .

باران شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:06 ب.ظ http://www.baroonkhoobe.blogfa.com

دست شما درد نکنه واقعا!!!!!!

پردیس شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:54 ب.ظ http://jinglebells.persianblog.com

از آخر بگم که شعر خیلی قشنگی بود و من دلم خیییلیییی واست تنگیده اساسی!به قول دوستم نافرم!منم دلم می خواد خوب زندگی کنم!افسردگی رو بیخیال بخند تا دنیا بهت بخنده!

آتنا یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:05 ق.ظ http://4tish.blogsky.com

خیلی بی معرفتی نیلو ... خیلی بی اندازه

نارسیس یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:18 ق.ظ

نیلویییییییییییییییییییییییییی؟!
کوشی پس؟!
۱۷-۱۸ روزی هست خبری ازت نیست....
دلم برات تنگ شده....
بیا دیگه....
یک سال!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

farzaneh سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 02:50 ب.ظ http://www.donyato0moshtameh.blogfa.com

که اینطور :ی
جالب بود
چه میشه کرد زندگی دیگه
موفق باشی
راستی عیدت مبارک
100 سال به این سالها :*:*

آلبالو سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:41 ب.ظ

عیدت مبارک و اینم هدیه من به تو :


http://foto.ir/Photos/Gallery/1193.jpg

علی چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:22 ق.ظ http://www.alioj.blogfa.com

توت فرنگی خیلی بی معرفتی

سال نو به بی معرفتی تو تحویل شد :(

فاطیما چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 02:09 ب.ظ http://abane60.blogfa.com

سلام سال نو مبارک...جویای احوال...دلم حسابی برات تنگ شده بود...
خوش باشی...تا بعد...

ستاره پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:14 ق.ظ http://kolberoya.blogsky

سلام بابا متحول اونم شد اس ام اس که زدی ای ول <<<؟؟/

امیر خان پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ق.ظ http://www.bloodyhourse.blogfa.com

خییییییییییییییییییلیییییییییییییییییییییییییی عالی بود
اگه دوست داشتین به وبلاگ من سری بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد