نیلوفرانه ها

گاه نوشت های دختری از جنس توت فرنگی ...

نیلوفرانه ها

گاه نوشت های دختری از جنس توت فرنگی ...

۱ ابان ماه ۱۳۸۴:دور شو برو نبینمت...

--------------------------------------------------------------------------------
عاشق پاییزم!...
 نه اینکه  مثل دختر مدرسه ای های عاشق سر به هوا باشم که همیشه دفترچه خاطرات های مسخره ی خودشون رو با اون شکلک های عجق وجق و قلب های تیر خورده و شعر های اب دوغ خیاری همه جا  با خود حمل می کنند و کلمه ی پاییز رو به طرز چندش اوری «خز»کردند و می جوند!....نه!
من حقیقتا‌ْ عاشق پاییزم!     
انگاری با اومدن پاییز خون تو رگ های بدنم در خلاف جهت خود شروع به حرکت می کنه و من تبدیل به اون«نیلوفر»دیوانه ای می شم که مامان همیشه معتقده تحت هیچ شرایطی و هرگز نباید بشم!...به طور ناگهانی؛تمامی مرض های ادمی زادی و غیر ادمی زادی ام عود می کنه...چشم هام همه چیز رو چهار تا می بینی و شبها تا خود صبح خروس خون که خورشید تو هوای خنکه پر از ابر با نور سفید کم جونش  بالا می اد؛ تو جام مثل مرغ پر کنده غلت می زنم ...
کلافه و سر در گم و دچار الزایمر به دنبال چیزی که خودمم حتی اسم لعنتیش رو بیاد نمی ارم میگردم  و تو ! تو......           
توی همچین موقعیتی!...چند روزیه که داری روضه ی رفتن رو می خونی....
از خودت...از پاییز...(من به درک!)...هیچ خجالت نمی کشی؟ اونم وقتی اینجوری....یعنی همونجوری که تو همیشه حرفش رو می زدی از راه رسیده!...تازه  فیلت یاده هندستون کرده؟
حالا دیگه عینهو دزدها بی سر و صدا یهو می زنی جاده خاکی و واسه ما دست  تکون میدی و بای بای می کنی؟!......
حالا دیگه واسه ما ادای ادم های «رفتنی» رو در می اری و یقه ی پالتوت رو محکم با دست می کشی بالا و به دور دست خیره می شی و زیر لب زمزمه می کنی:اومدنی؛رفتنیه!
حرص منو می خوای در بیاری؟! اره؟! می خوای بگی مسافری؟!میخوای بگی....؟!د چه مرگته!؟
بابا یه نگاه کن؟!...ببین؟!
باد داره می اد!.. هوا تازه تازه داره یه جور قشنگی سرد می شه و ادم از خنکی اش مور مور اش میشه........ در شرایطی که همه منتظر شنیدن صدای برخورد اولین قطره های بارون پاییزی رو چتر های واموندشون اند...تو....
تو  صدای نکره ی جیرینگ جیرینگ شترت رو راه انداختی که چی؟!
خیلی خوب!..باشه.. برو.....هر قبرستونی که دلت می خواد برو...
اما از من یکی توقع نداشته باش که مثل ادم های احمق!برات ارزوی موفقعیت کنم و آش پشت پا واست  بپزم!........کوفتم نمی پزم!...
توقع نداشته باش بگم:ok!امیدوارم یه روزی  یه گوشه ای از دنیا دوباره همدیگر رو ببینیم و بعد یه لبخند کج و کو له نثارت کنم!اونم تو این دوره زمونه ی کذایی که ادم ها با وجود ۲ تا کوچه فاصله همدیگرو سال به سال می بینن....چه برسه یکی بذاره بره......شرمنده....این فیلم ها از پس من یکی بر نمی اد...
با خودم فکر می کنم...دوست هم دوست های قدیم...
می زنی زیر خنده و می گی:بابا بی خیال! من که هنوز نرفتم!
باشه...بی خیال!....اما اون چمدون گنده ی کنار دستت گویای همه چیزه...همه چیز...
از هفته ی دیگه حلوای رفتنت رو پخش می کنم....
فقط تو رو خدا زودتر...دور شو برو نبینمت....
نظرات 67 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:58 ب.ظ http://shekoohi.blogsky.com

سلام
وبلاگ زیبایی داری
به ما هم سر بزن
با تشکر
مدیریت وبلاگ کامپیوتر
نظر یادتون نره

مرسی و از این صحبتها!

نیما(از دندون یه آدم مرده) یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:02 ب.ظ

خصوصی بود...

وبلاگ جای نوشتن مسا‌ئل خصوصی افراد دیگه!

مهتاب یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.shabe-sard.blogsky.com

سلام خانومی خوبی؟ بازم غم ؟؟؟؟؟ گلم بخند بذا ماهم یکم شاد باشیم . سلامت باشی عزیزم . ببین گذشتنیا میگذره فکر موندنیا باش . یا حق .

موندنی نداریم عزیزم! همه دارن گورشون رو ه سلامتی گم می کنن!

روزنه امید دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:17 ق.ظ

به به... نیلووو جونم کلی خوشحالم کردییییییی حتما بیایا... فقط قبل از این که بیای بگو یه گاوی، شتری جلو پات بکشیم.
شاد و موفق باشی عزیزم.

فقط جوجه! باید جوجه جلو پم بکشین! ترجیحا می تونید از هم دانشگاهی هاتون هم استفاده کنید!

آتنا دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:38 ق.ظ http://4tish.blogsky.com

یادت رفت بگی پاییز که میشه نیلو از این رو به اون رو میشه
بی معرفت میشه ...
همرو از یادش میبره ...
کسی رو تحویل نمیگیره ...
دیوونه تر میشه ...
خواهر کوچولوی تنهاشو از یادش میبره ...
کلا دیگه نیلو نیلوی ما نیست ...
خوش باشی

گلم...نیلو خودشو گم کرده....خوشو از یاد برده! چه برسه دوستهاشو....

آلبالو دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:34 ق.ظ http://albalo.blogsky.com

آی آی پاییز من ... روزهای قشنگی را برای من ساختی ... یادت میاد کلاس اول اصلا گریه نکردم ؟ یادت میاد اولین شعرمو دوم دبستان در وصف برگای زردت سرودم ... یادته کلاس سوم با تو عاشق شدم ... یادته کلاس چهارم چقدر با تو بی قراری می کردم ... و کلاس ژنجم و شبهای بارونیت یادته ؟ هی هی ... پاییز من ... قشنگ من ... میای و میری و هر دفه یه خورده از رنگ زردتو می ریزی روی پوست تنم ... وقتی نیستی هیچی جای خالیتو پر نمی کنه .... برو عزیزم .. هر جا میری به سلامت .. برو آدمای دنیا رو عاشق کن .... برو گرد و غبار تنشونو بشور ... برو با نسیمت موهاشونو پریشون کن ... برو عزیزم .. دست خدا به همرات ... منتظرت می مونم ... می دونم که باز میای و باز عاشقم می کن .

این که از من هم رفیق تره با پاییز!

ستاره دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:38 ق.ظ http://setareye.sharghi.mihanblog.com

سلام نیلوی خوشگله خودم:* منم دارم کم کم وبلاگمو میبندم(((( شاید یه روزی برگشتم شایدم بر نگشتم(:( متنتو نخوندم می خونم میام نظر میدم*:**:*:* منتظرت هستم ...

لیموی صورتی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:48 ب.ظ http://pacific.blogsky.com

هی فلانی...!
سخت نگیر گلم ...
مثل همون گلی باش که تو هوای پاییزی زیر بارون تازه جون میگیره...
بذار بره....
آش پشت پا که هیچی...حلوا پیشکشش...کوفتم براش نپز!
و آرزو کن هیچ وقت...هیچ جای این کره خاکی نبینیش...
اما شاید بیرون از کره خاکی...!

اوکی بره! اصلا به من چه!

نوید || پسر جنوب و پشت کنکوری || دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:47 ب.ظ http://South-Boy.BlogSky.Com

سلام نیلوفر خانوم خوبی ؟ انشالله که خوب باشی و سلامت .. نماز و روزه قبول .. کاره خوبی میکنی که آش پشت پا نمی سازی و دعا نمی کنی یه روزی ببینیش کسی که ارزشش رو نداره همون قبرستون هم باید بره نه مسافرت !! یه سری هم به وبلاگ من بزن منتظرم .
آرزومند آرزوهایت نوید || پسر جنوب و پشت کنکوری ||

فعلا که خودم دارم روونه ی قبرستون می شم!

حمیدرضا دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:13 ب.ظ http://nimnegah.mihanblog.com

چقدر بیچاره است اون کسی که داره میره ! چقدر بدبخته ! چقدر بی شعوره ! اصلا آدم نیست ! فکر میکنی اون ارزش آرزوی موفقیت کردن واسش رو داره ؟ فکر میکنی آش پشت پاش خوردن داره !؟ فکر میکنی اصلا ارزش این همه نوشتن رو داره ! خیلی خلی بچه جون ! اون مال این حرفها نیست که بخوای این همه بنویسی اندر احوالاتش !!!
بقول نازنین آش پشت پا که هیچی کوفتم زیادشه !
فقط یه چیزی ... اون الان خیالش راحته ... از همه چی ! از تو ! از آینده ات ! از اینکه دیگه شبها تا صبح بیدار نمی مونی ! از اینکه تو خونه نمیشینی فکر وخیال کنی ! از دانشگاه و ادامه تحصیلت از همه چیزت ... همین واسه ی اون کافی بقیه اش درست میشه ...
الهی هواپیماش سقوط کنه تو آبهای مدیترانه هم خودش راحت شه هم شماها ! اینجوری بیرون کره خاکی شاید همدیگرو دیدیم !!!






یکی دیگه داره می ره! تو چرا پر پر می زنی؟!

نرگس سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:55 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

ببینم از کجای پاییز خوشت میاد وقتی اینهمه بلا سرت میاره؟؟؟ اگرچه من عاشق پاییزم اما حال من رو خوب میکنه... ببینم رفتن و فیل و هندوستان و اینا هم عوارض دیوانگیه؟؟

یاشار سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:40 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

یه قسمت هایی از پائیز رو همه دوست دارن ولی باد ملایم که مورمورت بشه ؟
بیا قزوین رو ببین که وقتی میرم اونجا می لرزم !

نیما (از دندون یه آدم مرده) سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:11 ب.ظ

اصلاح میشه!:
زیادم خصوصی نبود...
(یا علی...تازه فهمیدم چیه جریان!)

کدوم جریان؟
اینجا کجاست من کیم...
(اتفاقا چون خصوصی بود اینجا نوشتم..!!!)

سیمیاگر چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ب.ظ http://simiagar.blogsky.com

گاهی باید بری تا بفهمی بودن یعنی چه باید بری تا فکر کنی از هیجان و زرق و برق و هیاهو دور باشی تا بفهمی توی شیشه نوشابهی سیاه چی هست؟

نیازی به رفتن کسی نیست...
ما دوران کف شیشه نوشابه خوانی رو خیلی وقت پیش گذروندیم!

هادی پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:53 ق.ظ

بابا پاییز

نیلوفر پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:15 ق.ظ

حالم از پاییز بهم می خوره! حالم از وبلاگم بهم می خوره! !
حالم از هواپیما و دوست و آش پشت پا بهم می خوره!
حالم از اینده!تحصیل!همه چیز بهم می خوره!
حالم از تمام دریاها و اقیانوس های دنیا بهم می خوره!
هیچ کسی رو هم نه می خوام تو این دنیای مزخرف ببینم و نه خارج از کره ی خاکی! و نه تو هیچ جهنم دیگه ای!
حالم از خودم بیشتر از همه بهم می خوره!
ببخشید که حالتون رو بهم زدم!

خوددمم که!
بدون شرح ایضا!...

شهرزاد قصه گو پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:38 ق.ظ http://WWW.LADYROSE632.PERSIANBLOG.COM

آخرش نتونستم تشخیص بدم مدح شبیه به ذم بود یا ذم شبیه به مدح.

منم اخرش نفهمیدم...مگه فرقیم داره؟

ستاره جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:31 ق.ظ http://kolbe-roya

سلام عشقولکم عزیزم دلم واست اندازه دله یه مورچه شده کاش می شد دستامون هرگز رها نمی شد کاش می شد دستامون اگه جدا می شد لااقل دلامون تا ابد جدا نمی شد . دوست دارم هوارتا . یه بوسسسسسسسسس فدات بشم .راستی قراره از خواسیت پایه بودنت استفاده کنم البته به جای پایه برای دوربینم آخه دارم مرگه خودم فیلم می سازم . نیلوفرم دوست دارم . دوست دارم ودوست دارم واسه حمید رضا پیغام گذاشتم ارور داد

جیگملتو!
پایه دوربینت ام می شم در بست اجی!
اونو خدا اررور کرده!

قلب شکسته جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام نیلوفرنگی......... بمیرم و نبینم نیلو غمناکه...
نیلوفر مهربونم.... نمی دونم چی بگم.... خودمم حالم بهتر از تو نیست....

دشمنت بمیره گلکم!
حاله همه خرابه... و این چیز تازه ای نیست...

مسافر جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:29 ق.ظ

سلام و من با تمام وجودم این درد دوری رو چشیدم ٫از روزی که خاطراتم یادم مونده دلتنگ دوری ها بودم
لعنت به جدایی و سفر
و چاره ایی نیست چون همه مسافر یم

کاش روزی بزسه که نه ملک واسطه باشه و نه فلک فاصله

:)
www.jademarefat.blogsky.com

از کلمه ی «کاش» بیزارم!

عمو هندونه جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:19 ق.ظ http://hendoone.blogsky.com

پاییز مثل اون فریم های قبل از مردنه که میگن همه میبینند . مثل مرز بین رفتن و بودن و ماندن و مردن . خیلی پهنه ولی انگار یه طناب باریکه که داریم روش راه میریم به راحتی . دوتایی و شاید سه تایی و بیشتر ،و تنها . تازه یک ماه اش گذشته . هنوز درختهای چنار همه برگ های زردشون رو نریختن تو پیاده روی جلوی خونه مون و هنوز باد وسط پاییز نیامده که برگها رو این ور و اون ور کنه ، بالا پایین کنه و صدای خش خش برگهای خشک رو در بیاره ... تازه یک ماه گذشته و هنوز کلی از پاییز مونده .
پاییز تا آخرش عشقه . تا ته اش میشه حال کرد . مثل بهار نیست که دو هفته ی اولش از همه چیز خسته بشی ، مثل تابستون نیست که از گرما و بی حوصلگی روز های طولانی کلافه بشی و مثل زمستون نیست که سردت بشه و توی تنهایی بلرزی و سرما بخوری . پاییز هیچ بدی نداره . هیچی و به هیچ چیزش هم نمیشه ایراد گرفت .
پاییز تا آخرش عشقه . تا ته اش میشه حال کرد . پاییز مثل هیچ وقت دیگه ای نیست ، چون دل آدم میگیره ، خوب ام میگیره .....
اوه ببین نا غافل چی گفتم ... سر نمیزنی به عمو ببینی زنده است یا مرده ؟

از این جمله خیلی خوشم اومد:
«پاییز مثل هیچ وقت دیگه ای نیست»...اره...نیست!

یاشار شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.yashaar.blogfa.com

آرزه فکر کنم خق با تو است .

(چشمک)...

فائزه شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:39 ب.ظ http://gorbebiamanobokhor.persianblog.com

ای بابا!حی تو این دنیا موندنیه ؟

هیکشییییی گلم!
من توهم زدم احتمالا!

pooria شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:25 ب.ظ http://pooria.tk

manam doosesh daram

نازی..
احساساتی نشو حالا!(چشمک و زبون درازی)

گیلاس یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:05 ق.ظ http://www.gilaas.blogfa.com

سلام خوشگلم....هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد...و ان کس که دارد تو را به گریه نمی اندازد....امیدوارم ...یعنی یه امید الکی دارم که هر چه زودتر یادشم با خودش بفرستی بره...حالا کاری ندارما...ولی با حمید خیلی موافقم...قربونت برم...مراقب خودت باش.....دوست دارم...هزار تا....

از تو یکی بعیده! با کی موافقی؟! واقعا که!

پرند (دخمل سمی) یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:38 ب.ظ http://www.toxic-girl.blogfa.com

سلام ... خوفی ؟؟؟؟؟///

خیلی قشنگ بید ... بلاگت خیلی قشنگه .. خداییش حال کردما !

راستی منم آپم اگه خواستی سرکی بزن !

موفق باشی ... خوش !

بابای

جونزززز؟اهان بعله!مرسی و از این صحبتها!

لیمو یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:34 ب.ظ

پاییز ۸۵.............................

یعنی اونم می بینیم؟

تدی خانوم دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:16 ق.ظ http://tedi.persianblog.com

سلام خانوم خانوما!من اومدم دوباره!خوبی؟بابا ایول/کلی با این متنت حال کردم.دمت اساسا گرم.میدونی...پاییز که میشه منم خل میشم.منم شبا نمیتونم بخوابم.منم کلا میزنه به سرم که هی راه برم تو خیابون.هی آسمون رو نگاه کنم و حتی به یه تیکه ابر پشگل مانند التماس کنم که دوچیکه اشک رو سر ما بریزه.کلا هیچی پاییز نمیشه.حالا این یکی داره میره؟عیب نداره...ماکه نفهمیدیم جغرافیایی میره یا ماورایی!ولی هرچی هست اگه چیزی میخواد بره بذار بره.وقتی خواست بره دیگه با هیچی نمیشه برشگردوند.درضمن...تولد ۲ سالگی وبلاگمه.اون ورا اگه بیای خوشحال میشم.دوباره میخوام تیریپ عاشقونه نوشتن رو هم شروع کنم.بیای ها!منتظرم!

هستمت!

متولد ماه فوریه دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:44 ق.ظ

بازم یه دختر خل و دیوونه و احساساتی ! من نمی دونم کودوم گاگولی می خواد بیاد اینا رو بگیره !

خودشو کنتر کن عزیزم! یکی پیدا می شه!
در ضمن ادم احساساتی و خل و دیوونه باشه:بهتر از اینه که مثل گاو باشه و بی احساس!
(پ.ن):فوریه به ماه های ما کدوم می شه؟حواسم باشه خواستگار های این ماهم رو رد کنم!!!

lonely //ohsen سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:22 ق.ظ http://zemestaaan.persianblog.com

متن خیلی خیلی قوی و خوبی بود ... اما میدونی چیه ؟ دوست ندارم کسی کسی رو ترک کنه و ....
شاید اصلاْ به من ربطی نداره اما .... امیدوارم نه اون بره نه پائیز خاطره بدی باشه .

امیدت امیدوارم کرد... .

متولد ماه فوریه چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:12 ق.ظ

چه زود خودشو تحویل می گیره حالا کی خواست بیاد تو رو بگیره ! ولی حالا چون خیلی اصرار داری مشکلی نیست ! یه پی ام بزن به february_birthed شاید دیدم کیس خوبی ! هستی اومدم گرفتمت ولی بگم ها بهت قول نمی دم ! الکی دلت رو صابون نزن ! در ضمن مودب باش گاو چیه هنوز ندیده و نشناخته فحش می دی !

لی لی پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:12 ق.ظ http://lilian-teddy.blogspot.com

حلوا دادی خبرمون کن !‌ در ضمن دزدین چمدان برای منصرف کردن طرف کار مهمی بید !!

سکوت پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:14 ب.ظ

مریم(پنجره) پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:29 ب.ظ http://www.1358mar.blogfa.com

سلام
من میتونم خودمو به عنوان دوست جدیدت بدونم؟؟؟؟
حرف قشنگیه ...ولی تلخ که اومدنی همیشه رفتنیه!
من خودمو همیشه آماده کردم برای از دست دادن تمام اون چیزهایی که دوست دارم.....
میدونم که همه چیز یه روز تموم میشه!!!

سکوت پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:41 ب.ظ http://sedaifaratarazsokoot.persianblog.com

سلام...پاییز...منم پاییز رو دوست دارم...مهر رو از همه بیشتر دوست دارم...شاید چون متولد پاییزم اینو میگم...ولی واقعاْ حال و هوای پاییز یه جور عجیبیه...من که تو پاییزا...خزونم داره میره برگی نموند رو درختا...من هنوز منتظرم توی جاده تک و تنها.......نمیدونم کی بوده اونی که می خواد بره نمیدونم...ولی خداییش پاییز وقت رفتن نیست...از طرف من بهش بگید حذ اقل دو ما ه صبر کن بعد برو...با رفتن پاییز برو...

پرند (دخمل سمی) پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.toxic-girl.blogfa.com

سلام دوست خوبم !

خوبی ؟

عزیزم مرسی که امودی ... خوشحالم کردی !

سعی میکنم بعد این کمتر از غصه هام بنویسم تا دوستای

خوبمو ناراخت نکنم !

راستی توام بزن قدش ... مراقب خودتو دل نازت باشی !

بابای

نیلوفر پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:49 ب.ظ http://www.baroonkhoobe.blogfa.com

چرا پست جدید نمیذاری نیلوفر خانوم؟؟

شبهای نارنجی جمعه 13 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:40 ق.ظ http://1001shabane.persianblog.coom

سلام دوست عزیز ....من هم پاییزو خیلی دوست دارم ...عیدت هم مبارک .........شاد باشی ...................به روزم مث هر پنجشنبه

سکوت یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:43 ب.ظ http://sedaifaratarazsokoot.persianblog.com

سلام...نمیدونم چرا کامنت من پاک شده...ولی خوب حتماْ دلیلی داشته...ولی پاییز..هر اتفاقی که تو پاییز میفته از خاطره ها نمیره...

ستاره یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:12 ب.ظ http://setareye.sharghi.mihanblog.com

سلام نیلوی عزیز خودم:***
خوبی خانومی؟
میبینم که تغیراتی تو وبلاگ دادی...
مبارک باشه:***
خیلی دوست دارم خانومی...
به همه بچه های یاهو سلام برسون جیگرم...
یا حق:*

نیما دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:15 ق.ظ

مرسی از توضیحت!!
نیلوفر کجایی؟!

جوجه حسابدار دوشنبه 16 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:51 ب.ظ http://cpa.blogfa.com

پاییز برای من همیشه فصل غم انگیزی بوده ولی بهار همیشه من و عاشق می کرده! با بوی یاسش و اینکه آرزو دارم در یک روز بهاری بمیرم !!

بای

? Yac ¿ سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:21 ب.ظ

Va Cheghadr in payize lanati halamo beham mizane ! .velesh kon , chetori azizam? delam .. tang shode.

ستاره سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:14 ب.ظ http://kolbe-roya.blogsky.com/

هاهاها من نمی دونم ها باید تو کجای این بلاگ اسکای کوفت گرفته جدید باید متن بنویسم که تقدیم حضار کنم الان یه ساعته ها همچی دارم می گردم یکی به داد ه من برسه وا
ای ول آبجی ستاره نوبره والا

تدی خانوم سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:08 ب.ظ http://tedi.persianblog.com

آپدیت چیز خوبیه.امتحانش ضرر نداره ها!آپدیت کردم...یاد بگیر!

فاطیما چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:46 ب.ظ http://www.millitia.blogsky.com

پاییزی که آسمونش هم با برگای درختاش سرخ و کبود می شه...
پاییزی که صدای بادش تو رو یاد خیلی چیزا میندازه...
پاییزی که باز باید یه دوست رو فراموش کرد یا از دست داد...
اما باز هم من عاشق پاییزم...

گلی چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:15 ب.ظ http://golbanoo.blogfa.com

منم عاشق پاییزم و بیشتر از همه مهر!مخصوصا هواش که عشقه و باروناش

محمود پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 07:56 ق.ظ

سلام
وبلاگ شما جزو وبلاگ های
برتر از نظر بیچاره دات کام
انتخاب شد
ما منتظر حضور
گرم شما در
بیچاره دات کام
هستیم
Http://www.bichare.com


یا حقاگر مارو هم قابل بدونید
لوگویی هست برای دوستان
اگر تمایل داشتید لوگویه مارا
هم در وبلاگ خود قرار دهید
http://www.bichare.com/SHAMSHIR2.swf

یا حق

مریم پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:41 ب.ظ http://meslemaryam.blogfa.com

نیلووووووووووووووفررررررررررررر

گیلاس پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:47 ب.ظ

سلام نیلوفر جونم...پاک قاطی کردم ابجی...فقط امدم حالت رو بپرسم و بگم دلم برات تنگ شده...دوباره میام فعلا بای عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد