نیلوفرانه ها

گاه نوشت های دختری از جنس توت فرنگی ...

نیلوفرانه ها

گاه نوشت های دختری از جنس توت فرنگی ...

دانشگاه نامه و یا اینکه دانشگاه چی چی بید!

اقا!ما طی یک اقدام کاملا متهورانه!(دیکتشو درست نوشتم؟!) و جوانمردانه و صد البته نیلوفرانه تصمیم گرفتیم که در این پست به جای روضه خواندن و ننه من غریبم بازی و خون به جیگر کردن شما خوانندگان عزیز؛این وظیفه ی خطیر و بسی حساس رو به بروبلاگرز مستعد در زمینه مطالب جزه جگر و دپ! سپرده و برای یک بار هم که شده دست از حلوا پخش کردن برداشته واگر خدا بخواد براتون عملیات ژانگولر اجرا کرده ومطلب انژیک بنویسیم!
پس بذارید از دانشگاهمون شروع کنم!!
کلا دانشگاه ما قابل مقایسه با هیچ دانشگاه زمینی و یا هوایی دیگه ای نیست!
در واقع اینو من نمیگم!بلکه شما اگر حتی یکبار کلاهتون در دانشگاه ما بیفته...دفعه ی بعد با یه کامیون کلاه تشریف می اورید !چرا که تازه معنی حال وحول رو درک می کنید! و مطمئن میشید که اینجا ایران نیست!بله!درست شنیدید! اینجا یا می تونه یا لس انجلس باشه؛یا جزایر هاوایی و نه چیز دیگه!
از موقعیت جغرافیایی شروع می کنم!
دانشگاه ما در داخل محوطه ی هتل اوین وپپشت هتل هایت قرار داره!
پله های سنگی رو که پایین بیاید وارد یه محوطه ی سبز و با صفا می شید که پر از درخت های بلند و چمنه!و درست در وسط این محوطه ساختمان دانشگاه و یا بقول بروبچس ؛ هتل! قرار داره!این ساختمون شبیه یه ویلای بزرگ با در و دیوار سبز و نارنجی که درست از لحظه ای که پا توش می ذارید؛غم و غصه ی ادم پا به فرار می ذاره...
کلاس های کوچیک با صندلی های چوبی قشنگ و تمیز و تخته های وایت برد و در دیوار سبز که وقتی روی زمین اش راه می رید صدای عجیب غریبی شبیه جرق جرق به گوش می رسه...و اگر کمی دقت کنید می بینید که کف ساختمون از چوب ساخته شده و این صدای جرق جرق چوبه!در واقع همه جا چوبیه! عینه کارتون ها! همراه سلف کوچکی با صندلی های رنگی که در راستای حال و حول هر چه بیشتر دانشجویان عزیز چند تایی شونم بیرون از سلف چیده شده!که فعلا به علت ایام مبارک ماه رمضان دراش را سفت و محکم گل گرفته اند که یعنی غلط می کنه کسی روزه نباشه!
و اما بروبچس هم دانشگاهی.....
باحال!فشن!بچه مایه دار!ماشین باز!با کلاس! خلاف!خفن!در پیت!.........و کلا خارجکی!
شما یک فرد بد تیپ در محیط دانشکده نمی تونید پیدا کنید جز من!
همه تقریبا رسما مهمونی تشریف اوردند!
مش های هفت رنگ و مو های فضایی و مانتو های کوتاه و  کلاه و انواع اقسام شلوار جین و کتونی و عینک تنها بخشی از این سالن مد می باشد! و همه ی اینها باعث می شه یاد بگیرید که«دانشگاه محل درس خواندن نیست؛حتی اگر خلاف ان ثابت شود!!!»
جالب اینجاست که حراست دانشگاه به هیچ احد الناس نا مسلمونی گیر نمی ده جز ادم های ساده و پپه ای مثل من!
کلاس ما ۲۳ عدد دختر و ۷ عدد پسر نا قابل داره که به عبارتی می شه ۳۰ عدد!
هم کلاسی های دختر از دم مهربون و ناز و خانوم و گوگولی و درس خون و پری مهربان می باشند! بر عکس پسر ها که هر کدوم به تنهایی می تونند مساله ی ساخت سلاح های هسته ای رو در جیک ثانیه حل کنند!اونم بدون خون و خون ریزی! دریاچه های مواج و خروشان نمک از نوع شیرین عسل اش که دائما برای اظهار جان نثاری زیر میز استاد چادرزده؛ مثل جنازه پهن شده اند و در ساعات استراحت مراسم رقص برره اجرا می کنند به اضافه سلام های تهوع اورشون جلوی مدیره ی محترم دانشگاه!
دانشجو ها به دو دسته ی:مدیریت جهانگردی و مدیریت هتلداری تقسیم می شوند ...
بچه های هتلداری هم خودشون به دو دسته ی:اقامتی(که رشتشون مربوط به مدیریت داخل هتل) می شه... و پذیرایی(که رشتشون مربوط به خدمات دهی به مسافر و مدیریت رستوران های بزرگ و غیره می شه)تقسیم می شن....
یک سری هم دانشجوهای دوره ی استراتکلاید هستند که هتلداری بین المللی می خونند و با مدرک خود اجازه ی زدن هتل در هر نقطه ی دنیا رو از دانشگاه اسکاتلند می گیرند و دروس اشون تماما به انگلیسی و فرانسه (که ما هم داریم)تدریس می شه به وسیله ی استاد های خارجکی....جالب این جاست که بچه های هتل داری چندین دوره کلاس های اشپزی و شیرینی پزی و سوسیر(درست کردن سس!!!)رو باید بگزرونند تا مدرک مدیریت بگیرند! معلمشون هم سامان گلریزه و احسان کرمی اشپز های معروف تلویزیون اند!
و اینها همه تنها بخشی از عجایب هفتگانه ی دانشگاه علوم سیاحتی می باشد!
حال و روزم کماکان مثل پست قبله...در واقع اونقدر تکونم داد که از حرصم ور داشتم پاکش کردم!ببخشید که کامنت ها رو بسته بودم...ظرفیتم کم شده این روز ها...حتی از گرفتن روزه ای رو هم که هر سال تمام و کمال می گرفتم؛عاجز شدم...نمیدونم از هوای هفت رنگه پاییز و یا ۱۰۰۱ دلیل دیگه که گفتن نداره...چه می دونم!دیوونه که شاخ و دم نداره...داره؟!هر چی هست...و به هر علت...نخواستم بازم با توصیفش سرتون رو درد بیارم...بابت لینک ها هم شرمنده....حتما مال همتون رو می ذارم....